سرشکم دود آهم شعلهام داغ دلم بیدل - ابوالمعانی بیدل
شعرستان - A podcast by Shaeristan - شعرستان
Categorie:
سرشکم دود آهم شعلهام داغ دلم بیدلچو شمع از حاصل هستی سراپایم همین داردغزل کامل:قدح، می بر کف است و شمع، گل در آستین دارددر این محفل عرق میپرورد هر کس جبین داردبه ذوق سربلندیها تلاش خاکساری کننهال این چمن گر ریشه دارد در زمین داردبه جمعیت فریب این چمن خوردم ندانستمکه در هر غنچه توفان پریشانی کمین داردنفس تا در جگر باقیست از آفت نیام ایمنکه چون نی استخوانم چشم بد در آستین داردندیدم فارغ از وحشت اگر خواری وگر عزتز در تا بام این ویرانه یکسر حکم زین داردگره در طبع نی هرچند افزون ناله رعناترکمند ما رسایی در خور سامان چین داردلب او را همین خط نیست منشور مسیحاییچنین صد معجز آن سحرآفرین در آستین داردندیدم از خجالت خویش را تا چشم واکردمدرین دریا حبابم طرفه وضعی شرمگین داردسزاوار خطایی هم نیام از ننگ بیقدریبه حالم نسبت نفرین، غرور آفرین داردرهایی نیست ما را از فلک بیخاک گردیدنبه هرجا دانهای هست آسیا زیر نگین داردبه دوش سجده از خود میروم تا آستان اوبه رنگ سایه جهد عاجزان پا از جبین داردسرشکم دود آهم شعلهام داغ دلم بیدلچو شمع از حاصل هستی سراپایم همین داردحضرت ابوالمعانی بیدل رحنویسنده: جاوید فرهادبکوشش: فهیم هنرورRumiBalkhi.Com