زین تماشاخانهٔ حیرت رهایی مشکل است - ابوالمعانی بیدل
شعرستان - A podcast by Shaeristan - شعرستان
Categorie:
زین تماشاخانهٔ حیرت رهایی مشکل استچون مژه بیدل عبث دامان وحشت بر زدمغزل کاملبیخودی کردم ز حسن بی حجارش سر زدماز میان برداشتم خود را نقابی بر زدموحشتم اسباب امکان را به خاکستر نشاندچون گل از پرواز رنگ آتش به بال و پر زدمسینه لبریز خراش زخم ناخن ساختمهمچو بحر آخر به موج این صفحه را مسطر زدمغافل از معنی جهانی بر عبارت ناز داشتمن هم از نامحرمی بانگی برون در زدمچون هلال از مستی و مخموری عیشم مپرساز هوس خمیازهای گل کردم و ساغر زدمزندگی مخموری رطل گرانی میکشدسنگی از لوح مزار خود کنون بر سر زدمزین شهادتگاه کز بیتابی بسمل پر استعافیت میخواست غفلت بر دم خنجر زدمشور این افسانه سازان درد سر بسیار داشتبا تغافل ساختم حرفی به گوش کر زدماعتبار هستیام این بس که در چشم تمیزخیمهای چون سایه از نقش قدم برتر زدمزین تماشاخانهٔ حیرت رهایی مشکل استچون مژه بیدل عبث دامان وحشت بر زدمشاعر: حضرت ابوالمعانی بیدل رحبقلم: عبدالعزیز مهجور رحبکوشش: فهیم هنرورRumiBalkhi.Com