رسوایی عاشق به ره یار بهشتی است - ابوالمعانی بیدل

شعرستان - A podcast by Shaeristan - شعرستان

رسوایی عاشق به ره یار بهشتی استای‌ کاش درین‌ کوچه به چنگ عسس افتمغزل کاملکی در قفس و دام هوا و هوس افتمآن شعله نی‌ام من ‌که به هر خار و خس افتمدر قطره‌ام انداز محیطست پر افشانحیف است کز افسون گهر در قفس افتماز بی نفسی‌ کم نشود ربط خروشمدر قافلهٔ حیرت اگر چون جرس افتمبیقدر نی‌ام ‌گر به چمن سازی تسلیمدر خاک به رنگ ثمر پیش رس افتمرسوایی عاشق به ره یار بهشتی استای‌ کاش درین‌ کوچه به چنگ عسس افتماندیشهٔ تغییر وفا هوش گداز استترسم ‌که رود عشق و به دام هوس افتمچون شانه به این سعی نگون درخم زلفتچندان که قدم پیش نهم باز پس افتماز بس که دو تا گشته‌ام از بار ضعیفیخلخال شمارد چو به پای مگس افتمفریاد نفس سوختگان عجز نگاهیستای وای‌ که دور از تو به یک ناله‌رس افتمچون صبح اگر دم زنم از جرات هستیاز شرم شوم آب و به فکر نفس افتمسر تا قدمم نیست به جز قطرهٔ اشکیعالم همه یارست به پای چه ‌کس افتمطاووس ز نقش پر خود دام به دوش استبیدل چه عجب‌ گر ز هنر در قفس افتمحضرت ابوالمعانی بیدل رحنویسنده: محمد میرویس غیاثیبکوشش: احمد فهیم هنرور