خفتن عاشق یکی است بر سر دیبا و خار - سعدی شیرازی
شعرستان - A podcast by Shaeristan - شعرستان
Categorie:
خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خارچون نتواند کشید دست در آغوش یارغزل مکملخفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خارچون نتواند کشید دست در آغوش یارگر دگری را شکیب هست ز دیدار دوستمن نتوانم گرفت بر سر آتش قرارآتش آه است و دود میرودش تا به سقفچشمه چشمست و موج میزندش بر کنارگر تو ز ما فارغی ما به تو مستظهریمور تو ز ما بی نیاز ما به تو امیدوارای که به یاران غار مشتغلی دوستکامغمزدهای بر درست چون سگ اصحاب غاراین همه بار احتمال میکنم و میروماشتر مست از نشاط گرم رود زیر بارما سپر انداختیم گردن تسلیم پیشگر بکشی حاکمی ور بدهی زینهارتیغ جفا گر زنی ضرب تو آسایشستروی ترش گر کنی تلخ تو شیرین گوارسعدی اگر داغ عشق در تو مؤثر شودفخر بود بنده را داغ خداوندگارشاعر: حضرت سعدی شیرازی رحبقلم: علی منهاجبکوشش: فهیم هنرورRumiBalkhi.Com